زندگی در لحظه اکنون

یکی از بزرگترین سعادت هایی که یک انسان ممکن است در زندگی خود به آن برسد زندگی کردن در لحظه اکنون است. 

 

ما اکثر اوقات عمرمان را در حال فکر کردن به گذشته و آینده هستیم یا تاسف ایام گذشته را می خوریم یا در حال برنامه ریزی یا آرزو برای فردا هستیم و این دقیقا به معنی خواب است چون گذشته و آینده فقط یک رویاست و ما اگر بتوانیم به این آگاهی دست پیدا کنیم که در هر لحظه مشغول چه کاری هستیم آنموقع است که از خواب بیدار می شویم و این همان  زندگی در لحظه اکنون است. 

 

این آگاهی و بیداری باعث شادی همیشگی و شور و نشاط در زندگی می شود انسان به جای اینکه در خواب باشد و دنیای اطراف خود را تصور کند اطرافش را می بیند و از دیدن هر چیز کوچک یا کار معمولی که انجام می دهد احساس شور و نشاط و خوشبختی خواهد کرد. 

 

خیام از معدود کسانی بود که به جاودانگی و زندگی در لحظه اکنون دست پیدا کرده بود. 

 

و ما این موضوع را در بسیاری از رباعیاتش مشاهده می کنیم: 

 

  

این یک دو سه روزه نوبت عمر گذشت

چون آب به جویبار و چون باد به دشت

هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت

روزی که نیامده است و روزی که گذشت 

 

 

 

از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن

فردا که نیامده است فریاد مکن

بر نامده و گذشته بنیاد مکن

حالی خوش باش و عمر بر باد مکن 

 

 

 

بر چهره گل نسیم نوروز خوش است

در صحن چمن روی دل افروز خوش است

از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست

خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است 

 

 

 

امروز ترا دسترس فردا نیست

واندیشه فردات به جز سودا نیست

ضایع مکن ایندم از دلت شیدا نیست

کاین باقی عمر را بها پیدا نیست